علی و امیدعلی و امید، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

علی و امید کوچولوهای88

منتظر اتفاق خوب

درد و دل

سلاااااااام عزیزای دلم .. خوبید مامانیا ؟؟؟؟؟ الهی مامان فداتون بشه که انقدر ماه شدین من که هر روز بیشتر از دیروز عاشقتون میشم ..... همیشه براتون ارزوی عاقبت به خیری و سلامتی کامل دارم ... امروز روز پنجم از ماه محرمه .. منم به خاطر شما خونه نشین شدم و نمیتونیم هیئت برم ... یه دوباری با خودم بردمتون خونه اقای دانش همسایمون که صبحها زیارت عاشورا دارن و من واقعا عاشق مراسمشونم ولی خوب یکم اذیت کردین و منم چون دوست دارم تو کارا کمک کنم ولی به خاطر شما مجبور بودم بشینم خیلی بهم خوش نگذشت مامانیا دلمون و به پنج شنبه و جمعه خوش کردیم که بابایی شما رو نگه داره و من با خیال راحت برم به مراسمم برسم ...... خبر دیگه اینکه خرگوشمون مرد یا به قول شما ...
30 آبان 1391

خدایا شکرت

سلااااااام سلاااااام  ما اومدیم که اگه خدا بخواد از این به بعد زود به زود اپ کنیم و خاطرات وروجکامون و ثبت کنیم .... دیگه این پسرکای ما بزرگ شدن و حسابی شیرین و با مزه و البته اعصاب خرد کن و خونه خراب کن چند روز پیش که با بابا رضا رفته بودم بیرون موقع برگشتن دیدیم یه بنده خدایی داره کنار خیابون بچه خرگوش میفروشه خلاصه منم وقتی دیدیم دیگه نتونستم طاقت بیارم و بابایی رو مجبور کردیم که یه دونه برامون بخرن   خیلی ملوس و نازه .... وقتی اومدیم خونه و علی و امید دیدنش کلی ذوق کردن و دیگه بیچاره کردن این خرگوش بنده خدا رو ... ما هم مجبور شدیم قفس بیاریم و اون خرگوش زبون بسته رو بندازیم توش تا از دست این وروجکای عسلی در امان باشه&...
24 آبان 1391
1